شهيدان خدا
روایتی از روزگار پدر سه شهید+تصاویر

 حسین من کجاست؟/ من خودم جانباز۷۰درصدم

 

ما هر دفعه که به ملاقات حاجی میریم از ما سراغ حسین رو میگیره. اون حسین رو از ما میخواد. میگه چرا پیکر حسین رو نیاوردید و بعد اشک هاش رو پاک میکنه. شهید حسین شاه حسینی در عملیات والفجر یک بعد از باز کردن معبر برای بچه های گردان حضرت علی اصغر علیه السلام به معراج رفت و جسم خاکیش رو نشون کسی نداد.

 به گزارش جهان به نقل از مشرق، حاج عبدالوهاب شاه حسینی پدر شهیدان حسن، حسین و سعید شاه حسینی هنوز هم روحیات پهلوانی اش رو حفظ کرده. هر وقت به ملاقاتش می‌رویم می‌گوید حاضرم با هر کدام از شما کشتی بگیرم. او با صدای لرزان میگوید من ۹۴ سال از عمرم گذشته و دیگه از پا افتادم.

می‌گوید خدا لعنت کند آل سعود را که...

دوشنبه 13 5 1393 0:41 صبح
(0) نظر
برچسب ها :
وصیت نامه عجیب یک شهید

 

                               بسمه تعالی

                                                                                                                                          

 من کی هستم که وصیت نامه بنویسم اگر قرار است مردم به وصیت عمل کنند به وصیت نامه امام حسین(ع) عمل کنند.

  اعتقاد علی به قیامت و مرگ زیاد بود. سال قبل از شهادتش کوچه مان را تازه آسفالت کرده بودن روی سیمان های جدول با خط خودش نوشته بود کوچه شهید علی عبدالهیان، همسایه ها وقتی دیده بودن بهش گفته بودند این چیه که نوشتی (سال ۶۳ نوشته شده بود) گفته بود حالا صبر کنید سال ۶۵ متوجه می شوید.

 

يکشنبه 12 5 1393 1:28 صبح
(0) نظر
برچسب ها :وصیت نامه - علیرضا عبدالهیان
خاطراتی از شهید حسین خرازی


                 




در مدت جنگ من و پسرم 2 همرزم بودیم. حسین فرمانده لشگر بود و من اغلب به امور تدارکاتی و امدادگری می‌پرداختم. اول اسفند سال 1365 به بیمارستان شهید بقایی اهواز آمد و در حالی که با همان یک دست رانندگی می‌کرد در حین گشت داخل شهر، شروع به صحبت کرد: «بابا من از شما خیلی ممنونم چون همه از شما راضی هستند به خصوص رییس بیمارستان، مرحبا بابا، سرافرازم کردی.» من که سربازی در خدمت اسلام بودم گفتم: «هر چه انجام داده‌ام وظیفه‌ای در راه نظام مقدس جمهوری اسلامی بوده، کار من در مقابل این خدمت و فداکاری که تو انجام می‌دهی، هیچ است و اصلاً قابل مقایسه نیست.» این آخرین دیدار ما بود و سالهاست که مشام جان من از عطر خوش صحبتهای حسین در آن روز معطر است


 

 

دوشنبه 26 1 1392 9:3 بعد از ظهر
(0) نظر
برچسب ها : خاطرات - شهید حسین خرازی - عشق عاقل - دعوت پرفیض- آخرین دیدار- راننده قایق- حسن شریعتی - حضور در جبهه
X